برخی اصولگرایان میگویند، او (هوشنگ امیراحمدی) جاسوس و اصلاح طلبان اعتقاد دارند او یک شارلاتان بندباز و دلال است. حالا تصویری از امیراحمدی، معروف به دلال رابطه بین ایران و آمریکا در همایشی مربوط به براندازان در فضای مجازی منتشر شده است که واقعیت این فرد را نشان میدهد.
او در مصاحبهای گفته است: «احمدینژاد بیش از همه رؤسای جمهور ایران سدشکنی کرد. هیچ کدام نتوانسته بودند اقدامهایی که او کرد را انجام دهند. مثلا به رئیسجمهوری آمریکا نامه بنویسند یا به او برای انتخاب شدن تبریک بگویند. از این دست اقدامات را احمدینژاد زیاد انجام داد.»
به گزارش «تابناک»؛ سفر امیر احمدی به ایران، اولین بار در سال ۸۷ خیلی خبرساز شد تا جایی که این موضوع به کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهور وقت یعنی «محمود احمدی نژاد» کشیده شد و او در پاسخ به این مسأله گفته بود: «همه چیز ما روست. دولت چیز پنهانی از ملت ندارد. اگر قرار باشد روزی با آمریکا گفتوگو کنیم، به مردم میگوییم که میخواهیم گفتوگو کنیم، به مردم میگوییم ما تشخیص دادهایم و به نفع مردم است که گفتوگو کنیم، پس مسائل ما روشن است و چیز پنهانی از مردم نداریم. ایرانیها در هر کجا که باشند برای ما محترماند. حتی ایرانیهایی که مخالف دولت و در خارج از کشور و در هر کجا ایستاده باشند، مورد حمایت جمهوری اسلامی است و ما کامل از وی حمایت میکنیم.»
اما «محسن آرمین»، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مدتی بعد در سخنانی به سفر امیر احمدی به ایران واکنش تندی نشان داد و با مقایسه واکنش کفن پوشانی که علیه خاتمی مجلس ششم راهپیمایی میکردند در دولتهای مختلف گفت: «امروز فردی به نام هوشنگ امیر احمدی با مجوز وارد ایران میشود، با مقامات کشور درباره رابطه ایران و آمریکا دیدار و از ایران نیز به اسراییل سفر میکند، بلافاصله نیز موضوع کنسولگری آمریکا در ایران به میان میآید و از آن طرف نیز معاون رئیس دولت نهم از ملت اسراییل میگوید که چه ملت نازنین و خوبی هستند و هیچ اتفاقی نمیافتد. نه اسلامی به خطر میافتد و نه انقلاب و نه از کفن پوشان خبری است. اصلاح طلبان آمریکایی میشوند، اما فردی که تبعه آمریکاست و برای اینکه تبعه آن کشور شود متن قسم نامهای را قرائت کرده که در آن آمده است، حاضرم در جهت منافع آمریکا اسلحه به دست بگیرم و با هر خطری که منافع آمریکا را تهدید میکند بجنگم، تا سطح مشاور رئیس دولت نهم ارتقا مییابد و برای او بنیاد احداث میکنند. نه اسلامی به خطر میافتد و نه انقلابی.»
در آن زمان بحث کنسولگری یا تأسیس دفتر شورای راهبردی ایران و آمریکا در تهران و واشنگتن، تبدیل به بحث جدی سیاستمداران شده بود. شورای راهبردی ایران و آمریکا موسسهای است که امیر احمدی پایه گذار آن بوده است؛ اما در نهایت این اتفاق رخ نداد. بسیاری از فعالان سیاسی در قبال چنین رویکردی موضع گیری کردند که «اگر قرار باشد بین ایران و آمریکا رابطهای باشد، نیاز به دلالی فردی به نام امیر احمدی نیست.» اگرچه شایعاتی هم بعد از این مباحث مبنی بر انتخاب یکی از بستگان امیر احمدی به عنوان پیمانکار یک پروژه بزرگ دولتی مطرح شد.
هوشنگ امیر احمدی اکنون به عنوان استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه فعالیت میکند. او در انتخابات ریاستجمهوری ایران در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ اعلام کاندیداتوری و نام نویسی کرد، ولی هر سه بار صلاحیتش توسط شورای نگهبان رد شد. او در سال ۹۲ در نامهای خطاب به مقامات عالیرتبه نظام از از نبود اسامی افراد سرشناسی همچون «اسفندیار رحیممشایی» در انتخابات انتقاد کرد که این موضوع در کنار سایر مسائل دنبال شده از طرف وی نشان میدهد، چه جریانی حامی حضور او در ایران بوده و متقابلا دلیل مطرح شدن بعضی مسائل حاشیهای از طرف مقامات دولت احمدی نژاد چه بوده است.
با همه این تفاسیر، امیراحمدی برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ هم اعلام نامزدی کرد؛ اما از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. او گفته بود: «من به نفع کسی کنار نمیروم اما فکر میکنم در مرحله نهایی احمدی نژاد به نفع من بروند کنار. با ایشان صحبت میکنم این کار را انجام بدهد. برای این که من بهتر از ایشان کار میکنم، قدرت بیشتری هم دارم از لحاظ مردمی، ارتباطات بین المللیام هم بهتر است.»
«محمود احمدی نژاد» همان طور که امیر احمدی گفته در هشت سال فعالیت سدشکنی های زیادی انجام داد و حتی این رویکرد را پس از پایان دولت هم ادامه داد. او اشتیاق زیادی برای برقراری ارتباط با آمریکا داشت و نامه های زیادی هم خطاب به رؤسای جمهور این کشور نوشت و پیام تبریک های زیادی هم ارسال کرد که البته هیچ کدام با پاسخ طرف آمریکایی مواجه نشد. او با بهره گیری از چهره هایی نظیر امیر احمدی که حالا تصویرش در اجتماع براندازان منتشر شده، تلاش کرد خود سیاست خارجی جمهوری اسلامی را جهت دهی کند، اما آشنا نبودن با الفبای سیاست خارجی، بهره گیری از افراد مسأله داری نظیر امیراحمدی و کنار گذاشتن نیروهای ارزشمند و انقلابی این مسیر را به سرانجام نرساند.
به صورت طبیعی اگر اسم امیر احمدی را دلال رابطه ایران و آمریکا بگذاریم که در هشت ساله زمامداری احمدی نژاد برای تحقق این موضوع تلاش کرده، طبیعتا خو و طبع دلال جماعت این گونه است که سراغ معامله هایی می رود که سود بیشتری را عایدش بکند؛ بنابراین، خیلی نمی توان به امیراحمدی خرده گرفت که چطور به عنوان یک دلال مسیر خود را عوض کرده و به جمع براندازان جمهوری اسلامی پیوسته، اما قطعا دولت و رئیس دولتی که ادعای انقلابیگری داشت باید برای بهره گیری از چنین افرادی مسأله پاسخگوی مردم و حتی برخی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی باشند.
با وجود این، دفاع «عبدالرضا داوری» یکی از نزدیکان احمدی نژاد از وی زوایای جدیدی از برنامه دولت انقلابی نهم و دهم را برای جمهوری اسلامی ایران روشن ساخت؛ هرچند او پیش از این هم در مقاطعی هم با استناد به مصاحبه های همین فرد یعنی امیر احمدی بسیاری از چهره ها و شخصیت های درون نظام و انقلاب را مورد هجمه و تعدی قرار داده است. این یار نزدیک احمدی نژاد که اخیرا موضوع اختلافات خانوادگی اش توسط خود و همسر اولش در رسانه ها منتشر شده، درباره رویکرد امیر احمدی گفته است که «وی مخالف جمهوری اسلامی نیست؛ اما مخالف حکومت روحانیون در جمهوری اسلامی است و حتی تمایل داشته با همکاری سپاه به حکومت روحانیون در جمهوری اسلامی خاتمه دهد.»
این اظهارات البته در پوشش مجلسی و مخاطب پسندی ارائه شده، اما اصل آن همان کودتای نظامی در کشور است. استفاده از نیروی نظامی برای ساقط کردن طبقه حاکم بدون تغییر در نظام سیاسی، به غیر از کودتا چیز دیگری نیست. مشکل برای امیر احمدی این بوده گویا که نیروی نظامی که توان کودتا داشته باشد را در ایران نتوانسته پیدا کند، لذا از سپاه نام برده است.
البته مخالفت احمدی نژاد و افراد ذی نفوذ و تأثیرگذار دولتش با روحانیت و مراجع موضوع تازه ای نیست، چون بارها و بارها در طول دولت او این موضوع به صورت جدی از سوی برخی روحانیون مطرح و حتی مراجع تذکر داده شد و مورد تأکید قرار گرفت که او به دنبال بی اعتماد کردن جامعه و مردم نسبت به روحانیون و همچنین کاهش تأثیرگذاری آنها در کشور است. در همین خصوص حتی بسیاری از مراجع به ویژه در سال های پایانی نه رئیس دولت و نه نمایندگان او را به حضور نمی پذیرفتند؛ هرچند بودند برخی روحانیونی که او را تا سال های پایانی دولتش مورد حمایت قرار دادند.
مرور مواضع دولت انقلابی نهم و دهم و مخالفت آنان با روحانیون و مراجع تقلید در کنار اظهارات نماد دیپلماسی دولت انقلابی و حضور وی در جمع براندازان مشخص می کند که هدف غایی دولت انقلابی، حذف روحانیت از جمهوری اسلامی بوده و شاید در مقطعی فردی مثل امیر احمدی که اکنون به براندازی جمهوری اسلامی رسیده است، به فکر انجام کودتا برای ساقط کردن روحانیت افتاده است. با این تفاسیر، خیلی دور از ذهن هم نیست که فاصله گرفتن دولت انقلابی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به دلیل برملا شدن نقشه دولت انقلابی برای کودتا و مقابله سپاه با آنان قلمداد کنیم.